برهان صدیقین
زیر نظر استاد محترم : اقای دکتر شاهرودی
گرد اورنده :سمیه محمدی
بهار87
فهرست مطالب
طرح مسئله
مقدمه
برهان صدیقین ازدیدگاه ابن سینا
برهان صدیقین از دیدگاه شیخ اشراق
برهان صدیقین ازدیدگاه ملا صدرا
برهان صدیقین از دبدگاهحکیم سبزواری
برهان صدیقین به بیان علامه
نتیجه گیری ونقد نظرها
نقد نظر ابن سینا
نقد نظر ملاصدرا
نقد نظر شیخ اشراق
بیان اشکال بربرهان علامه
پاسخ اشکال
نتیجه نهایی
1- ایا خهان افرینش خالقی دارد.؟
2- ایا وجود واجب تعالی برهان پذیر است؟
3- از چه راه هایی می توان خالق جهان را اثبات کرد/
4- ایا می توان برهانی یقینی با کمترین پیش فرض بر وجود واجب تعالی ارائه داد؟
5- ...
مقدمه
با استناد بر روی اثار تاریخی حکاکی شده بر روی سنگ ها و غار ها در ادوار گوناگون از زمانهای بسیار دور تا کنون انسان همواره در پس موجودی فرا مادی بوده است . این امر نشانه فطری بودن خدا جویی در انسان است.
چرا که این سوالات ذهن بشر را در شرایط عادی و معمولی به خود مشغول می کند.
اما در پاسخ به سوالات بالا می توان گفت که وجود واجب تعالی برهان پذیر است و نیز راههای متعددی برای اثبات ان وجود دارد. (لطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق) لیکن در یک تقسیم بندی کلی می توان گفت که :
1. راه وحی و نبوت
2. راه عرفان و سلوک
3. علم و مطالعه اثار طبیعی
4. عقل و فلسفه
لیکن در این مقاله کوشش شده است تا از میان راههای متعدد، ان را که به یقین نزدیکتر است بررسی شود.
به نظر من عقل و فلسفه بهترین روش است.
فلاسفه و متفکران در طول دوره های گذشته براهینی را برای پاسخ به این سوالات ارائه کرده اند که از ان بین بهترین و عالیترین برهان ، برهان صدیقین است که در اینجا به بررسی ان می پردازیم.
جایگاه برهان صدقین
لازم می دانم به سایر راهها اشاره ای هر چند اندک بکنم :
1.راه دل یا فطرت : بسیاری از یافتههای بشر وفعالیتهایش به حکم غریزه وندای درونش می باشد مثل فعالیتهای زنبور عسل لذا فطرت خدا جویی ددر درون انسان نهفته است وناخوداگاه به دنبال مصداقی برای برستیدن ومعبودی میگردد چه بدان مصداق حقیقی دست یابد یا نه. عرفا برای رسیدن به خدا بر این روش تاکید بیشتری دارند و به نی ژروی عشق فطری ایمان دارندلذا در تقویت این نیرو کوشیده اند.اینجا مرز جدایی اهل عرفان از فلسفه است
2.راه اثار :دراین دیدگاه کل موجودا ت همگی ایه ای بر وجود واجب تعالی .بدین صورت که تمام موجودات بدیده ایهستن حادث که نیازمند به محدثی هستند که خود حادث نباشد.
انسان گاهی اوقات ان قدر مبهوت نظم پیجیده ونظام درون این عالم می شود که دیگر شک نمی کند
3.راه استدلال وفلسفه:این راه ممکناست راه دشوارری باشد اما از یک جهت کاملترین راههاست وانهم میزان یقین اورتر بودن ش است .استفاده از اینراه نه نیازب ه قلبی صاف واحساساتی عالی دارد ونه به عقلی مجرد وبخته ولی نیاز به مقداتی ضروری ودائمی وکلی دارد مثل ریاضیات .انجه دراین روش مهم است ارائه برهانی ست با کمترین بیش فرض لذا برهان به سه قسم تقسیبم میشود:
1-برهان انی ازلازم به ملزوم پی برده میشود .یقینی نمی باشد چراکه لازم (معلول) اعم از ملزوم(علت) است
2-برهان لمی :عبارتست از سیر علت به معلول از انجا که واجب تعالی علت ندارد پساین نوع از برهان نمی تواند مفید یقین باشد
3-برهان شبه لم :عبارتست ازملازم پی به ملازم بردن این قسم از برهان نیز یقینی می باشدو برهان صدیقین از این نوع است
ساحتهای برهان صدیقن
برهان صدیقین تنها در عرصه فلسفه نیست بلکه در ساحت قرانی نیز هست
ابتدا به توضیحان در ساحت قرانی می پردازیم. خداوند درقران کریم بروجود خود برهان اقامه کرده است بدین صورت که میفرماید :
الف) اولم یکف بربک علی کل شئ شهید (فصلت ایه 53)
ب) لیس کمثله شئ وهو بکل شئ محیط
ج) و...
درساحت متون دینی وادعیه
الف) دعای صباح از حضرت علی (علیه السلام): یا من دل علی ذاته بذاته
ب) متی غبت حتی تحتاج الی الدلیل یدل علیک
ج) ایکون لغیرک من الظهور مالیس لک
د) ما رایت شیئاالا معه وقبله بعده وفیه
ه) و...
برهان صدیقین از نگاه فلاسفه
حال به توضیح ان درساحت فاسفی می پردازیم
برهان صدیقین از دیدگاه ابن سینا
برای نخستین بار ابن سینا در نمط چهارم کتاب "الاشارات"این برهان را مطرح نمود وتاکنون تقریرهای متعددی از برهان صدیقین ارائه شده است که تعداد انها به19تا رسیده که در کتاب "اساس التوحید"گرد اوری شده است
وی در توضیح برهان صدیقین می گوید :
1-در وجود موجودما شکی نیست
2-اگر به هر موجودی از حثی که خودش هست بدون التفات به غیر یا وجود برایش ضروری است ویا ضروری نیست
3-در صورت نخست یا قائم به خود است که دراین صورت واجب الوجوداست در صورت دومممکن است نه ممتنع چون فرض شده که موجود است.انچه ذاتا ممکن است خود به خود موجود نمی شود .ممکن برای موجود شدن نیاز مند به علت است وعدم علت منجر به معدوم شدن ان می شود اگر این وابستگی تابی نها یت ادامه یابد متلزم دور وتسلسل خواهد شد که بطلان ان مبرهن است
نتیجه:وجود واجبی که قائم به خود باشد ووجوب دهنده به غیر واجب وضروری است
خلاصه برهان شیخ
_دروجود موجود ما شکی نیست
_حال اگر ان واجب باشد مطلوب ثابت می شود وگرنه مستلزم واجب است با توجه به ابطال دور وتسلسل.
برهان شیخ تقاریر متعددی دارد که هر کس ازدید خود بدان نگریسته است
نظرشیخ الرئس درباره برهان خود
وی هنگامی که برهان خود رادر مقایسه با سایر براهین اثبات وجود خداوند می بیند به خود می بالد چراکه استدلال خود را محکم تروشایسته نام صدیقین می داند ومیگوید :"تامل کن وببین چگونه بیان ما برای ثبوت خداوند ووجدانیت اووبری بودن اواز نقایص احتیاج به تفکر در غیرنفس ندارد و..."
برهان صدیقین نزد شیخ اشراق
روش شیخ اشراق با روش ملا صدرا قریب الماخذ است عباراتی که ملاصدرا در کتاب "حکمه الاشراق" اورده وحاکی از برهان صدیقین نزد شیخ اشراق است ملاحظه می کنیم
"هرگاه نور مجرد به لحاظ ماهیت ودر ماهیت خود احتیاج وی قهرا به سوی جوهرغاسق نبود زیرا جوهر غاسق را نرسد که موجودی اشرف واتم از خود بیافریند.انگونه موجودی که نه در یک جهت بلکه درجهت متعدد براو اشرفیت دارد واصولا چگونه می تواند جوهر غاسق افاده نور کند
پس اگرنور مجرد در تحقق ذاتش محتاج بود بنا چار محتاج به نوری بود که قائم واستوار به ذات خود بود واز برهانی که لزوم متناهی بودن رادرامورمجتمعه مترتب ثابت می کند. دانستی وجود سلسله انوار مجردمترتبه به طوربی نهایت محال است وبنابراین واجب است که انوار قائم بالذات وانوار عارضهوهیات انها هم به نوری منتهی شود که ورای وی نوری دیگر بدان ساقنبود وان نور النوار ونورمحیط ونور قیوم ونور مقدس ونور اعظم واعلی است ."
این بیان به اضافه اعتقاد به تشکیک درحقیقت نورکه شیخ اشراق بدان معتقد است تقریر دیگری ازبرهان صدیقین است با این تفاوت که در فلسفه صدراییبه جای نور "حقیقت وجود" مطرح می شود
در این برهان بر اموری تکیه شده است
الف) احتیاج در برخی مراتب نور به سوی غیر
ب) ااینکه این غیر باید اتم واشرف باشد ونیزاینکه امرضعیف نمی تواند علت برای اکمل از خود باشد
ج) لزوم تناهی درناحیه امور مجتمعه مترتبه
ه) تشکیک درسلسله مراتب نور
ملا صدرا در تحلیل این برهان می گوید: اگر حکمای اشراق مقصودشان از ماهیت نور که در نزد ایشان بسیط
است حقیقت وجود باشد نظر ایشان درست است وبرهانشان برهان صدیقین است
برهان صدیقین از دیدگاه ملا صدرا
این تنها برهانی است که فقط براساس مبانی خاص حکمت متعالیه می توان تفسیرکرد وحال تقریر ان:
1-وجود حقیقت عینی واحد وبسیطی است که بین افراد ان ذاتا اختلافی نیست جز به کمال و نقص شدت وضعف اختلاف بین افراد به امور زاید است
2-غایت کمال مراتب وجود مرتبه ایست که اتم از ان مرتبه ای نیست ونمی توان کاملتر از ان مرحله مرحله ای متصور شد وکاملتر از ان مرتبه ای وجود ندارد (این جمله اخیر بیانگر تفاوت برهان صدیقین ملاصدرااستبابرهان وجودی انسلم)
3- چرا که هرناقصی نیازمندتمام است زیرا که تمام قبل از نقص و فعل قبل از قوه ووجود قبل از عدم است
(تمام=ماقبل ومابعد +تمام خود ان شیئ)
نتیجه این که دراین صورت یا وجود مستثنی ازغیر خود است که در صورت نخست واجب الوجود است وصرف الوجود در صورت دوم ماسوای است که عبارت است از افعال واثار اوست وبر انها قوامی جزواجب الوجود نیست زیرا که حقیقت وجود ماهیت وحد ندارد پس ترکیب هم بدان راه نمی یابد( اسفار )
برهان صدیقین به تقریر حکیم سبزاوی
وی برهان صدیقین را به دو صورت درشرح منظومه اورده است
1- به شیوه قیاس خلف
2- به شیوه قیاس مستقیم
به عقیده خد وی برهان صدیقین ار راه خلف شریفتر ومحکم تر است ازراه مستقیم .اگرما بخواهیم واجبالوجود را از راه مستقیم اثبات کنیم مستلزم مقدمات بیشتر و در نتیجه طولانی تر شدن برهان می شود چون این برهان مرتبه ای از وجود است که مرکب از وجدان وفقدان است که به وجود واجب تعالی استدلال شده است .این مرتبه نیازمند به غیر است وبا ابطلال د ور وتسلسل غنی بالذات را اثبات می کند.لذا طریقه مستقیم در شرف به برهان خلف نمی رسد (شرح المنظومه وشرح غررالفوائد)
اما ارکان تقریر این برهان
1- حقیقت وجود که حاق واقع است حقیقت مرسل وبی قیدی است که راه یافتن عدم بران ممتنع است(صغری)
2- هر جه که عدم بران ممتنع باشد واجب الوجود بالذات است ( کبری )
نتیجه:پس چنین حقیقت وجودی واجب الوجود بالذات است
توضیح این برهان
*اثبات صغری :هرگز یک شیئ مقابل خود را نمی پذیرد زیرا قابل واجب است با مقبول اجتماع پیدا کند وحال انکه وجود طرد عدم می کند وعدم نیز وجود رادفع میکند
*اثبات کبری نیز اشکار است
نتیجه: انکه وجود واجب واجب الوجود بالذات خواهد بود( اسفار )
تقریر برهان به قیاس استثنایی
براساس توضیحات داده شده اگر وجود حقیقی تحقق بخشهر دارای حقیقتی واجب لذاته باشد(مقدم)
پس ان وجود واجب مطلوب خوا هد بود یعنی واجب الوجود لذاته(تالی)
وجود حقیقی اصیل تحقق بخش هر دارای حقیقتی واجب است(وضع مقدم)
پس حق تعالی یا واجب لذاته موجود است (نتیجه یا وضع تالی) (غررالفرائد.المقصد الثالث)
برهان صدیقین به بیان علامه طباطبایی
علامه طباطبایی در کتاب" اصول فلسفه" برهان صدیقین را این گونه تقریر می کند
"واقعیت هستی که در وجودش هیچ شکی نداریم هرگز نفی نمی پذیرد به عبارتی دیگر واقعیت هستی ب هچ قید وشرطی واقعیت هستی است وبا هیچ قیدی لا واقعیت نمی شود
وچون جهان گذران است وهرجزء از اجزای جهان نفی را می پذیرد پس عین همان واقعیت نفی ناپذیر نیست بلکه با ان واقعیت است که واقعیت دارد وبی ان از هستی بهرهای نداشته ومنتفی است والبته نه به این معنا که واقعیت با اشیا یکی شود ویا درانها نفوذ یا حلول کند بلکه مانند نور که اجسام تاریک با وی روشن وبی وی تاریک می باشند ودرعین حال این مثال نور خالی از قصور نیست"
به عبارتی دیگر او خودش عین واقعیت است وجهان واجزای با او واقعیت دارند وبی او هیچ وپوچ اند حتی فرض بطلان بدان راه ندارد چرا که تصور ان مستلزم ثبوت وضع انست .پس واجب بالذات است
نتیجه :جهان واجزای جهان در استقلال وجودی خود وواقعیت دار بودن خود تکیه به یک واقعیتی دارند که عین واقعیت و به خودی خود واقعیت است
پس مایکواقعیتی در پیش رو داریم که واجب الوجود بالذات است واشیا یی که برای ایشان واقعیتی است محتاج وقائم به غیر
نتیجه گیری ونقد نظرها
نظری ناقدانه بربرهان ابن سینا
اولا: این که استدلال ابن سینا درمقایسه با براهین ماقبل خودش مستحکمتر بوده است صحیح است اما در یک نگاه میتوان گفت که برهان وی همچون برهان حدوث وقدم متکلمان وبرهان طبیعیون که واسطه دارند واسطه اش امکان است تفاوت برهان شیخ تنها در ذهنی بودن و عینی بودن واسطه هاست که شیخ از واسطه های ذهنی ومفهوم وجود استفاده کرده است ودانشمندان ماقبل وی ازواسطه های عینی .
مفهوم وجود غیر از حقیقت وجود است وحتی مباین با ان نیز هست .لذا شایسته نام صدیقین نمی باشد
ثانیا: این استدلال مبتنی بر ابطال دور وتسلسل است
ثالثا : این برهان نوحید واجب تعالی را اثبات نمی کند بر خلاف برهان صدیقین
نظری ناقدانه بر تقریر ملا صدرا
ملا صدرا در باب انتقاد از برهان ابن سینا ادعا کرده بود که شریفترین برهان انست که حد وسط ان حقیقت وجود باشد وان راه صدیقین است ولی با تا ملی چند دربرهان وی می توان به این نتیجه رسید که دراین برهان لزمقدماتی استفاده شده است که با دعا یش منا فات دارد . برخی از ان مقدمات عبارتند از :
الف) اصالت وجود
ب) وحدت وجود
ج)بساطت وجود
د)تشکیک وجود
ه)تمام قبل از نقص وفعل قبل از قوه و وجود قبل از عدم است
در ضمن حکیم سبزواری بر این عقیده است که این مقدمات در این برهان ه ا لازم نیست هر چند که دارای معانی بلندی هستند
نظری ناقدانه بر برهان صدیقین شیخ اشراق
اگر دربرهان شیخ اشراق دقت کنیم اشکارا واهیم دانست که بحث وی وجودی است نه ماهوی ووقتی کلمه "ماهیت "رابه کار می برد با قرینه معلوم می شود منظور وی "انیت "است
بیان نظر کلی
از انجایی که در تعریف برهان صدیقین گفنه شده ان برهانی است که از وجوبد به وجوب می رسد وحد وسطی جز حقیقت وجود دارد تا اکه وجود مطلوب را ثابت کند .
دربررسی هریک ازبراهینی که فلاسفه بزرگی همچون ابن سینا وشیخ اشراق و حکیم سبزواری وملاصدرا وعلامه طباطبایی ارائه داده بودند جای فحص وگفتگو زیاد دارد ودروجه تسمیه ان بهتر است کمی محتاطا عمل کرد .بهطور کلی می توان گفت که هر کدام از ایشان برای استدلال خود یا مقدماتی اورده اند ویا اصولی (حکم این دو با هم تفاوت دارد )
بدین ترتب که ابن سینا :
1-یقیی بودن موجودی که وجود دارد
2- تکیه برامتناع دور وتسلسل
درتقریرملاصدرا :
1-اصالت وجود
2-بساطت وجود
3- تشکیک وجود
4- وحدت وجود
درتقریر حکیم سبزواری :
1-اصالت وجود
2- وجود افراد متباین به ذات ندارد بلکه تباین افراد وجود به مراتب ان است
3-هر شیئ محال است که ب شیئ مقابلش حمل شود
تقریر دیگر حکیم سبزواری "تقریر مستقیم " از ملا صدرا پیروی کرده است
تقریر علامه طباطبایی
در این تقریرمی توان گفت که حداقل نیازی به مقدمات زیادواثبات انها مثل اصالت وجود و تشکیک وجود نیست .زیرا با بررسی اصل واقعیت بدون قید وشرط به ثبوت ازلی ان پی برده می شود .
چون اصل واقعیت بدون قید و شرط به ثبوت ازلی رسید قابل تکرار وتعدد نیست زیرا در هیچ صرفی یه ویژه
ان صرفی که از تمام جهات از هر قیدی اراسته باشد قابل تکرار وتعدد نیست درتیجه توحید ووحدت مطلقه ان واجب ازلی اثبات گرید .
این از مزابای این تقریربودودر واقع پاسخ از اشکالی بوددر یک مقاله ای در باب انتقاد از برهان علامه نوشته شده بود .
واماتقریر اشکال بر برهان علامه
علامه با استدلال خود فقط واقعیت مطلق را اثبات کرده است واقعیتی که اعم از وجود وعدم وتقررماهوی است واز مراد برهان صدیقین اعم است یعنی اثبات نفس الامریرا می کند وبرای از بین بردن شکاکیت مطلق کافی است
نتیجه نهایی
این است که :اگر ما به ان مقدمات به دیده یک سری اصولی بنگریم که صرفا جنبه یاد اوری وتوضیحی دارند .دراین صورت برهان ملاصدرا کاملترین تقریر ازبرهان صدیقین است .
واگر انها به عنوان مقدمات برهان باشند دراین صورت برهان علامه طباطبایی شایسته ترین برهانهاست
فهرست منابع
1-قران کریم
2-میرزا مهدی اشتیانی .تعلیقیه بر منظومه حکمت
3- ابن سینا . شرح الاشارات خواجه نصیر الین طوسی
4-شیرازی . صدرالدین محمد . المشاعر باشرح لاهیجی
5-همو .اسفار
6--طباطبایی محمد حسین .اصول فلسفه وروش رئالیسم با پا ورقی اقای مطهری
7- همو. نهایه الحکمه
8- مطهری مرتضی . شرح منظومه
9-خلیلی مصطفی .اندیشه های کلامی علامه طاطبایی
10-علیزمانی امیر عباس. کتاب مجموعه مقالات کنگره حکیم سبزواری مقاله "برهان صدیقین از دیدگاه حکمای مسلمان "
11-شرح غررالفرائد
وصلی الله علی سیدنا محمد واله
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |